.....حال من دو بعدی ست......


توهمات

ته مانده یک مغز که سال پیش پوکید

هر زمان که خنده هایت را به یاد می آورم حتی اشکهایم نیز می خندندکه موجب می شود به آنها نیز شک کنم که اینان از برای ریختنشان ولنتاین گرفته اند و در همان حین تازیانه ای بر مغز پوکیده ام می خورد که خنده ی اشک نشأت گرفته از خاطرات است.حال زار من دو بعدی ست.از به یاد آوردنت هم می خندم هم می گریم.خاطرات بدترین و بهترین یادگار عمر آدمی اند.پاکت سیگار را کجا گذاشته بودم.آه!یادم آمد.پنهانش کرده بودی تا کمتر بکشم.همیشه از این اعمال که موجب تحریک اعصاب روانم می گردید به منصه ی ظهور می گذاشت.و خاطراتمان.لب بر لب نهادیم.آخرین بوسه هامان و پایانی تلخ برازنده ی داستانی تراژدیک با شروعی که طعم شربت نذری داشت و پایانش همانند زغوم بود.آخرین معاشقه هامان و کاش در همان حان به سان فیلمی هندی سنگ می شدیم.و شاید شهوتی غالب باشد بر حس پاکم لیک به گواهی دلم و آن دلی که قلبی را میان خودش به مثال لی لی پوتی ای در دستان گالیور نگه داشته و همین است که با تپش قلب کوچکم به یاد تو دل بزرگم را هری می لرزاند و هری ویران میکند.آری به گواهی دلم در محضر محکمه ای ناعادل شهادت می دهم اگر نانومتری در دلم شهوت از دوست داشتن پیشی گیرد،خود برخیزم و فریاد بر سر دهم که ای قضات بی بینش قضاوت فرمان دهید تا سربازان مزدورتان دستانم را بربندند و مرا در عاشقان برند و همانند سمعک عیار قفاخور دیگران سازند و در بیدادگاهی که*بی*اش را دیگران به گیوتین سپرده اند برهنه می ایستم در چشمه ناسزای دیگران غسل می گیرم تا بر دارم سپارند.و حال من هم دو بعدی ست و من هذیان می گویم.....تا جایی که بر روی کاغذم وارونه می نویسم...و مرکب را بر قلم می زنم.....حال من بعدی ست و من حقیقت ورد زبانم می کنم.....تا جایی که کاغذ می ستاید راستی ام را.....و قلم را بر مرکب می زنم.....حال من دو بعدی ست.........

نظرات شما عزیزان:

sepide
ساعت10:55---10 بهمن 1390
salllam duste aziz...webloge ghashangiiiiiiiiiiiii darii...man linket kardam...dus dashti be esm (looooove poem) linkam kon...merc

Anna
ساعت23:40---7 بهمن 1390
طوفان شده
واقعی
اما فانتزی
توهمی
در طاعون را می گویم
سراغم را بگیر
منتظرم


mahsa
ساعت13:20---7 بهمن 1390
عالی بود. قلم خودتونه؟
پاسخ:سپاس.آری.حقیر گاهی بقایای ذهنی پوکیده را به برون رهنمون می سازد.


Anna
ساعت11:59---7 بهمن 1390
تا تو هيچ فاصله اي نبود



تا تو فقط من بودم


و از تو فقط من مانده بودم


هرجا که خالي بود تو بودي


و هرچه که پُر بود، شبيه دل من بود


اما تا تو يک دل هم يک دل بود


من براي اين دل کم بودم


...اما تو هيچ ....... حتي کم


Anna
ساعت11:42---7 بهمن 1390
سپاس از توضیح بجای شما

اینقدر قشنگ کلمات را به کار گرفته اید که

گیج شده بودم
پاسخ:گاه واژه گان سرکشی می کنند و افسار گسیخته ی ما را به رهی زیبا سوق می دهند ور نه مغز پوکیده ی ما ولنگار است و نشان از مهربانیتان دارد تمجید من حقیر


محمد
ساعت20:44---6 بهمن 1390
سلام ممنون که سر زدی من از مطالبت خوشم اومد.باتبادل لینک موافقم منو با نام لحظه های تنهایی بلینک و بگو باچه نامی بلینکمت.یاداخل قسمت تبادل لینک سایتم ثبت نام کن

Anna
ساعت19:37---6 بهمن 1390
سلام


حال من دو بعدی ست


خیلی جالب بود


اما من نفهمیدم یعنی چی
پاسخ:سلام.یعنی اینکه تو وضعیتی قرار دارم که هم خوبم هم بد یا اینکه حال من مثل مکعبی دارای ابعادی ست که یک بعدش خوب بودن است و یک بعدش نا خوشی ست.سپاس ازلطفت


غزال
ساعت16:32---6 بهمن 1390
جالب بود
به وب منم بیا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 6 / 11 / 1390برچسب:حال دو بعدی,,قلم,,کاغذ,شهوت,عشق,قضات,دادگاه,محکمه,مغزپوکیده,تازیانه,ساعت 14:41 توسط توفان | |


Power By: LoxBlog.Com