توهمات
ته مانده یک مغز که سال پیش پوکید
در تاریکی دود سیگارم را می بلعم و به تابلوهای می اندیشم که در تمام این مدت جلوی چشمانم سبز شده اند و خیلی جدی گفته اند : بن بست.
در تاریکی دود سیگار مرا می بلعد و به این می اندیشم که کم کم خدا دارد در چشمهایم گم می شود....
در تاریکی.....
Power By:
LoxBlog.Com |